سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و فرمود : ] کارها چنان رام تقدیر است که گاه مرگ در تدبیر است . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :12
بازدید دیروز :74
کل بازدید :240598
تعداد کل یاداشته ها : 64
103/9/3
4:10 ص
موسیقی
مشخصات مدیروبلاگ
 
اقاقیا[75]
دلم گرفته ... دلم عجیب گرفته ... تمام راه به یک چیز فکر می کردم ... اقاقیا هستم ... 13 ساله که اقاقیا هستم ... فقط می تونم بگم یه بچه بیست و چند ساله ام ... پر از سه نقطه های بی مفهوم ...

خبر مایه
پیوند دوستان
 
گلی از بهشت نگاه منتظر خوش مرام اشک تلخ آرامش جاویدان در پرتو آموزه های اسلام دوزخیان زمین تخیلات خزان زده یک برگ بید عــــشقـــــولـــــک یا زهرا(س) امیدزهرا غریب روزگار یوسف زهرا شمیم حیات توهمات قرن 21 پرواز موتور سنگین ... HONDA - SUZUKI ... موتور سنگین حاج همت بدون نام تا ریشه هست، جوانه باید زد... خلوت تنهایی اس ام اس عاشقانه ..:: نـو ر و ز::.. مسافر اس ام اس سرکاری اس ام اس خنده دار و اس ام اس طنز Lovely دنیا به روایت یوسف جوکستان ، اس ام اس ، جوک ، لطیفه ، طنز ،jok+sms http://p30iri.com من و او بال های شکسته یک دختر تنها به خود آییم و بخواهیم،‏که انسان باشیم... تبادل لینک بیا مهندسی شیمی را بهتر ببینیم دختر خیره سر گفتگوهای تنهایی(الی جوجه) مسیحای من دختری تنها یک نوشیدنی گرم در یک فنجان قرمز- امیر بی معرفت حریم یاس قافله شهدا امید زهرا مهندسان پالایش زن بودن ممنوع شهید محمدهادی جاودانی (کمیل) ایکنا(اولین و بزرگترین مرکز مخابره اخبار قرآنی در جهان اسلام)

سپاس خدای چادر خاکیت را

مادر عزیزم ! فدای اشک ها و ضجه هایت در عظیم دشت کربلا ،

تار تار موهایم سپید شد ...

نه از غم فراق ،

که در غم بی برادری ... .

می بینی چه بی حیا ، چشم در چشم من که نه تازیانه به صورت برادرم زدند با جواب نامه هایشان . حتی ندادند به دست حسینم جرعه ای آب از فرات ، چه بی رحم شد رود !

نازنین مادر چادر خاکیم !

کاش بودی که حتما بودی وقتی نفس در سینه حبس کرده بودند و من همچون رعد بر آن ها غرّیدم ...

شاید در عمق جان آن پیرمرد ، تو نجوا کردی که زود اشک ریخت و ریخت عرق شرم از چشم هایش که نه پیشانی اش !

و بلند فریاد زد : " پدر و مادرم فدای شما که کهنسالان شما ،بهترین کهنسالان ، زنانتان بهترین زنان ، جوانان شما بهترین جوانان و نسل شما ، نسل ارجمند است و فضیلت و برتری شما عظیم و بزرگ است " .

و کاش ای ام ابیها ! هرگز نمی شنیدم این سخنان را که جگرم آتش گرفت دلم از حرف های پیرمرد . سوگند که اینگونه گفتم به کوفیان :

" ای اهل کوفه ! ای نیرنگ بازان و فریب کاران و پیمان شکنان و ای کسانی که از یاری و یاوری ما دست می کشید و ای مکاران ! هان ! اشک چشمتان هرگز باز نایستد و ناله ی شما فرو ننشیند ! مثل شما همانند آن زنی است که رشته ی خود را پس از محکم بافتن ، یکی یکی از هم می گسست ، تا سوگندهای خود را در میان خویش ، وسیله ی فریب و تقلب سازید . آیا در میان شما چیزی جز لاف زدن و خودپسندی و دشمنی و دروغ و تملق گویی مانند کنیزان و کینه ی دشمنان حکم فرماست ؟"

مادر عزیزم ! گفتم و کاش نمی گفتم ... ..

فدای دانه دانه اشک هایت در سرزمین کربلا .

همین الان دامان گرمت را برای سر گذاشتن می خواهم ، که همین الان دلم گرفته ... .

می دانی ؟ ! اشک هایم ، کوفه و کوفیان را نابود خواهد کرد ، همچون سیل .

و به تمام زیبایی هایی که زینب ( سلام الله علیها ) در دشت کربلا دید که اشک های او کوفه و کوفیان را نابود خواهد کرد ، همچون ... .

"برداشتی آزاد از خطبه ی زینبیه "